گفت و گو با كيميا عليزاده، دختری که بجای کهکشان سر از تکواندو درآورد؛
میخواهم دوباره خودم را روی سکوی قهرماني المپیک ببینم
خودش نقشه حضور در المپيك 2020 توكيو را در سر داشت، اما خيلي زود همه چيز تغيير كرد و حالا 4 سال زودتر و در المپيك ريو، در حالي به مصاف بهترينهاي جهان ميرود كه از او بعنوان يكي از شانس های مدال المپيك ياد ميشود. كيميا عليزاده در اين دو سال، 4 مدال تاريخي را ثبت كرد و حالا ميرود تا با كسب مدال در برزیل، تاريخ ورزش بانوان ايران را وارد روزهاي جديدي كند. امروز دختران اين ديار چشم اميد به او دوختهاند، دختري كه با 18 سال سن، به خوبي فعل خواستن را صرف میکند، راه تحقق آرزوها را بلد است و به معنی واقعی کلمه تبلور خودباوري و تجسم اعتماد به توانايي است. او کیمیا علیزاده است؛ کیمیای تکواندو ایران!
***
در المپیک 2012 لندن، وقتی سوسن حاجیپور روی شیاپچانگ رفت، لحظهای رویایی برای من بود، چیزی در ذهنم به من میگفت باید برای المپیک تلاش کنی اما میدانستم رسیدن به این رویداد بسیار سخت است و من تحمل و طاقت این همه سختی را ندارم. مادرم آن روز به من گفت انشاءالله که المپیک 2020 تو نماینده ایران باشی، من در دلم خندیدم و گفتم چه کسی میخواهد این همه سختی را تحمل کند؟ میروم و تفریحی تکواندو را دنبال ميكنم. اما خیلی زود همهچیز تغییر کرد، اول اینکه حتی یک لحظه هم فکر نمیکردم المپیک بعدی قرار است مبارزاتم در تلویزیون نشان داده شود و دوم اينكه من هم در این مسیر سخت قرار میگیرم و یاد خواهم گرفت که رسیدن به روزهای بزرگ، لحظات سخت را به همراه دارد و باید تلاش کرد.
***
درست است که از همان ابتدا هدف من بازیهای المپیک ریو نبود، اما از آن روزی که وارد اردوی ردهسنی نوجوانان شدم، پله به پله برای شرکت در هر مسابقهای با تمام وجودم زحمت کشیدم. در آن روزها هدف من اصلا المپیک نبود، من یک دختر 14 ساله بودم و اگر هم میخواستم به المپیک فکر کنم، به بازیهای المپیک 2020 توکیو فكر ميكردم. اولين هدف من قهرمانی نوجوانان جهان و بعد المپیک نوجوانان بود و برای آنها هم از جان مایه گذاشتم و طلا گرفتم. بعد هم وارد اردوی بزرگسالان شدم. در تورنمنتها شرکت کردم. در رقابتهای گرندپری و در مسابقات جهانی روسیه حضور پیدا کردم و خدا را شکر دست پر برگشتم. من برای رسیدن به این روز قدم به قدم جلو آمدم و عرق ریختم.
***
نمیگویم خیلی به فضای المپیک و جو سنگینی که دارد، فکر نمیکنم! اما من وقتی المپیک نوجوانان بودم با آنهمه فشاری که وجود داشت و تمام سالن تاریک بود و فقط یک شیاپچانگ نور داشت، در آن لحظه خوشحال بودم که همه مسابقه من را میبينند و میتوانم توانایی تکواندوی بانوان را به نمایش بگذارم. همیشه در چنین مواقعی جو مثبت فضا به سمتم میآید، نه منفی! همیشه به این فکر میکنم که من 6 دقیقه مبارزه دارم و باید از این بازی لذت ببرم و خودم را اثبات کنم. المپیک بزرگسالان هم برای من همینطور است. شاید اسم بزرگی داشته باشد و جو و سالن مسابقات تاثیرگذار اما اين رقابتها قطعا از نظر فنی چیزی بیشتر از رقابتهای گرندپری و جهانی ندارد!
این مسابقات رویداد بزرگی است، این را میدانم و اینکه همه رشتههای ورزشی در این بازیها شرکت میکنند تا عیار ورزش کشورشان را به همه دنیا نشان دهند. اما من به چیزهای خوب فکر میکنم... نه فضای مسابقات! البته در این مدت هرشب تصویرسازی میکنم و فضای سالن مسابقات را براي خودم مجسم میکنم تا در آن روز غافلگیر نشوم.
***
زمانیکه به المپیک ریو فکر میکنم، لحظهای را میبینم که مدال طلا را گرفتهام و روی سکوی اول هستم. لحظهای که از شوق، گریه میکنم و از ته دل خوشحالم. دوست دارم در تصویرسازیهایم سختیهای مبارزه و عوامل ديگر را هم ببینم اما دوباره ذهنم میرود به کسب مدال طلا. من دلم برای این المپیک بسیار روشن است و میدانم برای من و 3 پسر المپیکی کشورمان اتفاقات بسیار خوبی میافتد.
ارتباط : همراه 1062010-0919 ایمیل : honarhayerazmi@gmail.com صندوق پستی : تهران 461-14515 |