آیا کمربند مشکی شان و منزلت خود را از دست داده است ؟
در 26 سالگی نسبت به مسئولیتی که تقبل کرده بودم آگاهی کامل داشتم. قضیه نه بازی دوران کودکی و یک سرگرمی فوق برنامه بود و نه واکنشی به درگیریهای بدنی در زمین بازی. گذار از سطح (( کیو )) یا (( خامی و بچگی )) در هنرهای رزمی به سطح دان یا همان مردی و پختگی سهل و آسان تصور نمی شد. تا آنموقع با مطالعه چندکتاب درباره هنرهای رزمی می دانستم که کمربند سیاه چیست و یا سطح تخصصی مربوط به آن چه می باشد. از دیدگاه سنتی شرط رسیدن به پاداش این کمربند مستلزم برخورداری از مهارت و توازن بسیار زیاد است و از اینرو همگی ما امیدوار بودیم که به این شایستگی رسیده باشیم.
مقامات بلندپایه گردهم آمده بودند، با نشستن چند نفر از دارندگان ارشد دان در پشت میز آزمون قریب 30 تن از هنرجویان گرد آمده به حالت رسمی و گویا ناراحت کننده سیزا بر روی زمین می نشینند. من که تا آنزمان مطالب زیادی درباره این آزمون خوانده و شنیده بودم هیچگاه بخت دیدن ان را از نزدیک نداشتم. حال، نوبت من فرا رسیده بود.
یک ساعت و نیم بعد من و چهار نفر دیگر همگی به سمت منزل راهمان را کج کردیم. همه چیز تمام شد. ما در آزمون رد شده بودیم. بدین ترتیب یکی از بیاد ماندنی ترین لحظات زندگیم رقم خورد. بله، بیاد ماندنی! اما در آنموقع به ناراحتی. از گستردگی آزمون مایوس شدم. یا نسبت به مفهوم کمربند سیاه جاهل بودم و یا موارد سخت و قاطعی در عالم هنرهای رزمی جای گرفته بود. مواد آزمون من را سه تکنیک ضدحمله یک گام ( فرمی از یک مبارزه قراردادی با یک یار کمکی ) نمایش سه فرم، مبارزه در تاتامی و شکستن سه تخته پ.ب کاج روی هم چیده شده تشکیل می داد. مجموع این مراحل کمتر از ده دقیقه به طول انجامید.
"بروس هاینز" در کتاب " تاریخ و سنن کاراته " خشم خود را چنین بیان می کند :
استادانی که کمربند سیاه را تنها به خاطر ساعاتی صرف وقت به تمرین و یا به دلایل به اصطلاح مصلحت اندیشانه و شغلی اعطاء میکنند، استادانی که هم و غم اصلی آنها موفقیت مالی و بستن شهریه های کمرشکن است و دامان هنر را برای بده بستانهایی از این دست به درجات گوناگون توافقات سئوال برانگیز آلوده کرده اند، افرادی که با طرح سئوالاتی نظیر اینکه چه کسی شایستگی ریاست محلی، کشوری و جهانی اتحادیه کاراته را دارد خود را درگیر بحثهای تنگ نظرانه و پیش پا افتاده ای می نمایند...
احساس میکردم که تنها با داشتن روشن ترین درک از مفهوم واقعی کمربند سیاه آمادگی کسب آن را دارم. از دیدگاه خودم نسبت به سنت و جوحاکم بر ورزشهای رزمی دچار سرخوردگی شده بودم. از آنزمان تاکنون به این نتیجه رسیده ام که این جریان ابدا" یک استثنا نبوده است. ظاهرا" سطح توقعات پایین آمده و یا انگیزه ها تغییر یافته است. در هر رویدادی این هنرهای رزمی و هنرجو هستند که مغلوبند.
از این که بگذریم نباید این حقیقت را نادیده گرفت که تمامی آنچه به تمرین من خلاصه میشد کار بر روی ضربات دست و پا بود. فقط واکنشهای خشن و خصمانه را آموخته بودم. این تنها چیزی بود که به کار مورد علاقه ام افزوده شده بود. به بیان نویسنده کتاب " Ecelestiastes " دانایی بهتر از توانایی است ... یعنی همان اندیشه ای که فتح جنگ بدون خونریزی، هنر است در عالم طنین انداز کرد.
یک رزم آور ورزیده می باید از لحاظ ذهنی بقدری قوی باشد که از نزاع جدی دوری نماید و اگر چنین امری مقدور نشد باید از چنان تسلطی در تکنیک های رام کننده برخوردار باشد که آنها را پیش از هرگونه نیاز به استفاده از واکنش خشن به کار برد.
" سانگ کیوسیم " در یکی از سرمقالات برجسته که در مجله تکواندو تایمز چاپ شده در شماره ژانویه سال 1998 توصیف خوبی از هنرهای رزمی حقیقی ازایه داده است. او بین مفهوم ورزش و هنر تفاوت قایل می شود. وقتی روابط کنونی رایج بر دنیای ورزشهای رزمی را با روابط آن در گذشته مقایسه کردم، حقیقتا" اطمینان یافتم که ما جوهره و ذات این هنرها را گم کرده ایم.
آنچه هست ...
کافی است تا سالن های رزمی حال حاضر را بطور میانگین ارزیابی کنید. چه چیزی دستگیرتان خواهد شد؟ سختیهای مورد لزوم برای ارتقاء کمربند چیست؟ از یک هنرجو چه مدت تمرین انتظار میرود و بنا بر ملاک عمومی و شناخته شده چه درجه ای برای رسیدن به سطح استادی مورد انتظار است؟ آیا یک کمربند مشکی هشت ساله براستی توان دفاع از خود را دارد؟ ویا تحت هر شرایطی بواقع یک کمربند سیاه است؟
ملاک شخصیت و ذفتار هنرجویان آنها در جامعه چیست؟ آنها تاچه درجه ای از لحاظ ذهنی آماده می شوند؟ آیا اساسی برای قراردادهای ماهانه دروس تعلیمی وجود دارد؟ آیا هنرجویان از تصویری جامع درباره میانه روی و دیگاه زندگی برخوردارند که از یک کمربند سیاه انتظار می رود؟ وضعیت پیشرفت روحی و معنوی چگونه است؟
تاریخچه اخیر هنرهای رزمی می تواند پاسخگوی تعدادی از سئوالات باشد به ویژه آن تاریخچه ای که توسط استادان خاور دور مورد نظر قرار گرفته است. هنرهای رزمی تا چه اندازه از ریشه های تاریخی خود جدا گشته اند؟ در این باره به سخنانی چند از نویسندگان و استادان نامدار گذشته توجه نمایید.
در قرن سیزدهم جنگجوی ژاپنی " ریو شون " به این مطلب به وضوح اشاره میکند که " یک مرد کامل هم در رینگ و هم در صلح، استاد می شود ... " و در همین قرن نیز " شیجتوکو " در کتاب " پیام گوکورا کیوجیدونگ " می نویسد : " اساسا" برای سردمدار جنگجویان، به وظایف اخلاقی و رقتار آرمانی مرد اهمیت داده شده است ".
در سال 1645 " میاموتو موساشی " در کتاب خود در مبحث استرتژی از آنهایی که در هنرهای رزمی غرق در کسب منافع مالی هستند به بدی یاد می کند : " اگر به عالم نگاهی بیانداریم، می بینیم که هنرهای در معرض فروشند... و صاحبان فروش به دنبال شود و این مایه تاسف است " . در همین اثر برجسته واژه طریقت یا راه تحت این عنوان تعریف می شود " نه فقط مجموعه ای از اصول اخلاقی برای هنرجو و برای زندگی، بلکه ردپایی الهی از اشاره خداوند به طریقت ".
" گیچین فوناکوشی " که به عقیده بسیاری سرور استادات شناخته می شده، می نویسد : در حقیقت کفه ترازو در یک کاراته_ دو واقعی به سوی مسایل معنوی می چرخد تا مسایل مادی "
"دوک سونگ سون" در بیانیه خود پیرامون هنرهای رزمی کره نیز اظهار می دارد " تکواندو یعنی انظباط، انظباط ذهن، تن و روان ". وی درباره زمان مورد نیاز برای احراز کمربند سیاه میگوید : " برای هنرجویان استثنایی حداقل یک دوره کامل دوساله و برای سایرین که در اکثریت قرار دارند سه سال وقت لازم است ".
در قرن شانزدهم ژنرال معروف " کاتو کیاماسا " مجموعه ای از قواعد را پایه ریزی کرد که توسط هر سامورایی از هر مقام و درجه ای مراعات می گردید. سروان " اف. برینکلی " به تکثیر فهرستی از این هفت قاعده در کتاب خود بانام "سامورایی" همت می گمارد. بدون شک آنها یک رزمی کار واقعی را انسانی متعادل و میانه رو، بسیار منضبط، منزه از هرگونه سوء اخلاق و بی تمایل به تجمل در خوراک و پوشاک می دانستند.
حتی از دیگاه مردی که به عقیده اکثر مورخان بانی گسترش هنرهای رزمی به خاور دور شناخته شده است، رشد معنوی پایه و اساس این هنرها را تشکیا می دهد. " بودیدارما " بنا بر روایات آمده در کتاب " زندگینامه مردان بزرگ خدا " ( 654 میلادی ) و " اسنادی از حلول روشنایی " ( 1004 میلادی ) برای اولین بار در زمان سلسه سونگ وارد چین می گردد. با وجود آنکه بانی ارتقاء " ذن بودیسم " در عصر پس از او " هوی - ننگ " یکی از رهروان وی بوده است، اما کماکان بودیدارما را بنیانگذار این آیین می دانند. " جی . پارولسکی " در کتاب " راهی به سوی حکمت شرق " از تونایی استادان ذن سخن می گوید که به ماورای ترس از مرگ می رسند. با تکیه بر این امتیاز " سامورایی ها قادر بودند تا برای هر روز از زندگی خود راهی مناسب آن روز را بیابند". حتی در صورت سایه افکندن چنگال مرگ بر سر آنها، این توانایی، انگیزه بقاء تا روز بعد را به آنان می داد. بدیهی است که با این اوصاف هنرهای رزمی نمی توانست تنها در جایگاه مجموعه ای از حرکات دفاع شخصی قرار گیرد.
تمرینات عقلی و ذهنی عبارت بود از مطالعه و کسب مهارت در هنرهای زیبا، موسیقی، شعر، نقاشی و خوشنویسی فراتر از یک کار صرفا" ذوقی و در حد یک انتظار واجب به شمار می آمدند. مشق روش و شیوه های پرهیزکاری عمومیت داشت. استاد تکنیکهای بدنی را به فرد نمی آموخت مگر آنکه قابلیت های ذهنی فرد بارور گردد. شناخت پیکره بدن، بازتاب حملات گوناگون، درمان آسیب دیدگی ها و مراقبت از تن جزو ضروریات بودند. آنها در وجود هنرجویان خویش عطش سیراب نشدنی دانش را می پروراندند.
او برای تحمل ریشخند و دشنام، دوری کردن از مبارزه و تسلط ذهنی بر حریف و کسب پیروزی بدور از هیچگونه نبرد عملی دوره می دید. او نحوه مهار دشمن را با خونسردی و در صورت نیاز پاسخ به حمله را با به کار بردن حداقل نیرو و در صورت ایجاب شرایط، یکسره کردن کار او را میآموخت. از این رو، در عرصه جسمانی، تمرینات کامل و موثری واقع می افتاد. به جای سبکی محدود از ضدحمله، تکنیکهای بدنی تنها زمانی مورد استفاده قرار میگرفت که تمامی راه ها بسته می شد. به گفته " ایتسو یاسوتسوئه " " کاراته را تنها برای دفاع شخصی و به عنوان آخرین راه حل میباید استفاده کرد ".
رشد شخصیت نیز ازجمله کارهای پر اهمیت به شمار می رفت. هیچ استادی حاضر نبود که یکی از هنرجویان او ننگ و بدنامی برای خود و سیستم رزمی خود به بار آورد. بدین ترتیب تمرینات یک رزمی کار رشد صحیح شخصیت و شکل گیری درونی آن را تضمین می کرد. استاد، هنرجویان را در داخل و خارح از تالار تمرینات زیر نظر قرار می داد تا مشخص نماید که آیا آمادگی دریافت کمربند آرمانی سیاه را دارند یا خیر؟
خلاصه ای از ویژگی های شخصیتی مطلوب یک ورزشکار رزمی را می توان در کتاب " بوشیدو - رمز یک جنگجو " مشاهده کرد. صداقت یا درستی، شهامت، نیکوکاری، ادب، راستگویی، شرف، وفاداری و خویشتنداری از خصوصیات مهمی بودند که می توان در یک رزمی کار سراغ گرفت. با افزودن صفاتی از قبیل اطلاعت و احترام به مقام بالاتر، حق شناسی، تواضع، مروت و پشتکار به این فهرست می توانید انتظار یک ورزشکار رزمی حقیقی را داشته باشید.
به این ترتیب محصول نهایی ساخته می شد - رسمیت یافتن یک ورزشکار رزمی . امروزه چه تعداد از استادان، مربیان و کمربند سیاه ها می توانند ادعا نمایند که واجد این معیارها هستند؟ و چند نفر از آنها مظهر ارزشها، اخلاق، اعمال و کردار پیشینیان خود در عالم هنرهای رزمی میباشند؟
نوشته دکتر کنت هارلسون
ترجمه عالیه رمضانی نیا
از مجله هنرهای رزمی
ارتباط : همراه 1062010-0919 ایمیل : honarhayerazmi@gmail.com صندوق پستی : تهران 461-14515 |